درسهای سیل فروردین
تهران- ایرنا- سیل فروردین امسال در مازندران، گلستان، لرستان، خوزستان و سایر مناطق، درسهای ارزشمندی برای مدیریت بحران در کشور در برخواهد داشت.
محمدرضا واعظ مهدوی در یادداشتی در رومه شرق، نوشته است: بسیار مهم است که دستاندرکاران مدیریت و ارائه خدمات در کنار انجام وظایف و خدماترسانی به سیلزدگان عزیز، به تدوین این تجربه بزرگ بپردازند و سازوکارهای بهرهگیری و پندآموزی از این واقعه را در ساختار مدیریت بحران کشور نهادینه کنند. اینجانب، به سهم خود بر این مهم همت گماشته و تلاش میکنم برخی درسهای آموخته را در قالب و فرمت بینالمللی lesson’s learned مدون و برای بهرهگیری خوانندگان ارجمند و ملت شریف ایران، ارائه کنم.
درس اول: چرا به هشدارهای پیشگیری از سیل توجه نشد.
در این روزها، سؤالی در ذهنها، محافل و جلسات و نیز رسانهها و شبکههای اجتماعی، تکرار میشود و آن اینکه با وجود آگاهیداشتن از سیل لرستان و خوزستان از چند روز قبل، چرا خانوادهها وسایل خود را به جایی مناسب منتقل نکردند تا خسارتها کمتر شود؟
هنگامی که این سؤال از مردم درگیر با سیل پرسیده میشد که: چرا بهموقع خود را آماده نکردید؟ چرا وسایل را به اتاقی محفوظ نبردید؟ مگر به شما نگفتند سیل دارد میآید؟ ما در تهران و سایر شهرها، همه میدانستیم! و. پاسخ مردم، جالب و تأملبرانگیز بود؛ میگفتند: «بهطور قطعی به ما نمیگفتند! روی اینکه سیل بزرگی در راه است تأکید نمیشد. میپنداشتیم آبگرفتگی مختصری رخ میدهد. پیامک میدادند که فقط توصیه به تخلیه بود، اما به کجا؟ معلوم نبود. احشام را چه کنیم؟ معلوم نبود، فکر نمیکردیم سیل اینقدر جدی و شدید باشد». تحلیل سببشناسانه نحوه برخورد و تعامل مردم با اخطارهای پیشگیرانه هواشناسی، فرمانداریها و بخشداریها، نیروی انتظامی و نیز صداوسیما با هشدارهای سیل، میتواند درسهای مهمی برای روشنفکران و دلسوزان اجتماعی داشته باشد. تجربه و مشاهدات نگارنده در این زمینه حاکی از این است که اخطارها عمدتا متوجه منازل حاشیه رودخانه بوده، کاملا هم قاطع بوده، اما جدی گرفته نمیشده است.
یکی از علل این جدینگرفتن اخطارها و ناباوری مردم نسبت به اخطارها، شبههافکنیها و وجود حملات دائمی و شدید به دولت و نظام است که در شبکههای مجازی، صداوسیما و سایر مراجع رسمی، از جمله مجلس و حتی خود دولت رایج است. حملاتی که هرگونه خیرخواهی و صداقت دستگاههای دولتی در انجام وظایف را زیر سؤال میبرد! این کاهش سرمایه اجتماعی اثر غایی خود را در نبود اعتماد به دولت و دستورالعملهای دولتی مینمایاند و یکی از مصادیق آن هم همین جانهایی است که از دست میرود، امیدهایی که ناامید میشود و حتی خودکشیهایی که رخ میدهد. فرمانده نیروی انتظامی پلدختر میگفت با تیراندازی هوایی بخشی از مردم را از خانه خارج کردیم. در سایر مناطق لرستان، کار به دستور قضائی و حکم دادگاه و بازداشت افراد متمرد هم کشید.
به آثار اجتماعی انتقادهای بیمورد و بیحاصل، ترویج منفیگرایی و روحیهشکنی اجتماعی، حداقل این مسئولیت وجدانی مشارکت منفیگرایان در خونهای ریختهشده و اموال و داراییهای تلفشده باید توجه کرد و اینها باید به همه ما بیاموزد و هشدار دهد تا مراقب آثار روانی حرفها و اظهارنظرهای خود باشیم و عواقب اجتماعی آن را در نظر بگیریم. به نظر نگارنده منطق «دیات» در اسلام ایجاب میکند که نهتنها دیه صدمات فیزیکی بر عهده صدمهزننده است، بلکه دیه صدمات روانی به افراد و جوامع نیز بر عهده صدمهزنندگان به سلامت روانی، اعتماد و سرمایه اجتماعی کشور خواهد بود؛ اما چون محاسبه آنها با ابزار و امکانات فعلی ممکن نیست، این کار به روز جزا و محکمه عدل الهی موکول میشود.
درباره این سایت